ماجراهای نی نی دار شدن من

بدون عنوان

دوباره ازمایش های ایمونولوژی (cd ها), فاکتورهای انعقادی, لوپوس و ... رو در ازمایشگاه نور واقع در بلوار کشاورز تکرار کردم 952 هزار تومن هزینه اش شد, یازده تا سرنگ ازم خون کشیدن همونجا روی صندلی داشتم از حال می رفتم. بعد از ده روز پر استرس جواب ازمایش هام حاضر شد و دوباره همون anti tpo لعنتی ام بالا بود فقط البته از فاکتورهای انعقادی ام دو تا ژن ام مثبت بود که دکتر خون شناس گفت این ژن ها بعد از شصت سالگی فعال می شن و جای نگرانی نیست اما همچنان هپارین جز داروهای مصرفی ات در دوران بارداری خواهد بود. در مورد راه مقابله با اثرات منفی ANTI TPO بر روی جنین دکتر ایمونولوژیست پیشنهاد داد از سرم IVIG در دوران بارداری ام استفاده کنم این سرم,...
30 مهر 1393

پیگیری جدی برای دانستن علت دقیق سقط

بعد از سقط دوم مصمم بدنبال علت بودم چون هر دو سقط در شرایط یکسان اتفاق افتاد و کاملا مشابه!! اولین اقدام رفتن به ازمایش ژنتیک بود دکتر گفت شاید موزائیسم داری (موزائیسم یه بیماری ژنتیکی هست که خانم بجای دو ایکس یه ایکس در کروموزم اش داره) که خدا رو شکر ازمایش ژنتیک ام کاملا سالم بود. دومین کار عمل لاپراسکوپی و هیستروسکوپی بود که همراه با بیهوشی انجام شد (تو این سال لعنتی من سه بار بیهوشی کشیدم) که نتیجه کاملا نرمال بود دکتر گفت حتی به پولیب هم نداشتی . دکترها همش بهم می گفتن تو بدشانسی آوردی این دو بار و اگه دوباره حامله بشی بدون مشکل پیش میره اما این دل خوش کنک ها منو راضی نمی کرد نمی خواستم این سری هم بروش آزمون و خطا پیش برم. ی...
2 مهر 1393

افسردگی پس از کورتاژ

کورتاژ دوم ضربه بدی بهم زد من این سری خیلی دعا کردم خیلی نذر و نیاز کرده بودم هر چقدر هم استخاره کردم همش خوب بود. مدتها با خدا قهر بودم و همش می گفتم چرا من, چرا من منکه با این بدبختی حامله می شم اون وقت باید مثل اب خوردن از دست بدم؟ اما هرگز جوابش رو نفهمیدم راستی شبی که بستری شدم برای کورتاژ سرپرستار اومد بالای سرم و باهام دعوا می کرد که چرا میکرو کردی وقتی خدا مشکل بهتون داده یعنی نمی خواد بهتون بده چرا اصرار می کنید وقتی اصرار کنی نتیجه اش می شه این!!! می گفت برای شما مقدر شده از پرورشگاه بچه بیارین به پرستار گفتم چند تا بچه داری ؟ گفت دو تا گفتم پس شما در مقامی نیستی که منو نصیحت کنی چون کلا منو درک نمی کنی تو بهتری...
2 مهر 1393

دومین کورتاژ

وقتی از سونو برگشتم دچار چنان خونریزی شدم که حد ندشت (فکر کنم بخاطر هپارین بود که این سری میزدم) همش لخت دفع می کردم شوهرم اصرار کرد که بریم دکتر اما حسی بمن می گفت که دیگه فایده نداره چند روز بعد رفتم سونو یکی از جنین ها سقط شده بود و اون یکی هم دیگه قلب نداشت. دوباره قرار شد کورتاژ کنم منتها این دفعه دیگه رفتم بیمارستان بستری شدم و اونجا کورتاز شدم, کوزتاژ این سری بسیار وحشتناک بود  و مرگ رو جلوی چشمم دیدم وقتی شیاف گذاشتن به مدت چهار ساعت فقط خونریزی می کردم و جنین نیومد که نیومد سر آخر دکتر ترسید تلف بشم درجا بردن اتاق عمل و بیهوشی وقتی به هوش اومدم از درد تخت رو چنگ میزدم یه مسکن بهم زدن تا اروم شدم و خوابم برد. ...
2 مهر 1393
1